¹پارت?Do I have permission
چندپارتی تهکوک.
تهیونگ: کوک اومدی؟
کوک: الان میام
کوک اومد و سوار ماشین شد *
تهیونگ: خب کجا بریم؟
کوک: یه چیزی میخام بخورم
تهیونگ: چی؟
کوک: شیر موز
تهیونگ اونو بعدا میتونی بخوریم
بعد اون حرف تهیونگ وارد هر مغازه ای میشدن کوک دست به سینه وایمستاد و به تهیونگ که داره حرف میزنه نگاه میکرد
تهیونگ: کوک بشین رو صندلی
کوک نشست*
تهیونگ: ببخشید از این کفش سایز ۴٠ ندارید؟
فروشنده: الان براتون میارم
فروشنده رفت*
تهیونگ: چیشده کوک؟
کوک: چیزی نشده
تهیونگ: تو یه چیزیت هست که به من نمیگی
فروشنده: بفرمایید
تهیونگ: ممنونم
تهیونگ کفشی که پای کوک بود و درآوورد و کفشی که فروشنده داده بودو براش پوشوند
فروشنده: به نظر من یه سایز بزرگتر بگیرید که بتونه سال بعد بپوشه
تهیونگ: تا یه ماه این کفشرو میپوشه بعدش دوباره براش میخرم
تهیونگ: دوسش داری؟
کوک: اوهوم
تهیونگ: خب پس همینو میبریم
پرش مکانی داخل ماشین (آیم نات گشاددد)
تهیونگ به بادیگارد گفت که برسونتشون خونه
و کوک همچنان رفتارش سرد بود
که تهیونگ سر صحبتو باز کرد
تهیونگ: میخای چیزی برات بخرم؟
کوک: نه
تهیونگ: مطمئنی؟ ناراحتی
کوک: یکم خستم
تهیونگ: کوک اومدی؟
کوک: الان میام
کوک اومد و سوار ماشین شد *
تهیونگ: خب کجا بریم؟
کوک: یه چیزی میخام بخورم
تهیونگ: چی؟
کوک: شیر موز
تهیونگ اونو بعدا میتونی بخوریم
بعد اون حرف تهیونگ وارد هر مغازه ای میشدن کوک دست به سینه وایمستاد و به تهیونگ که داره حرف میزنه نگاه میکرد
تهیونگ: کوک بشین رو صندلی
کوک نشست*
تهیونگ: ببخشید از این کفش سایز ۴٠ ندارید؟
فروشنده: الان براتون میارم
فروشنده رفت*
تهیونگ: چیشده کوک؟
کوک: چیزی نشده
تهیونگ: تو یه چیزیت هست که به من نمیگی
فروشنده: بفرمایید
تهیونگ: ممنونم
تهیونگ کفشی که پای کوک بود و درآوورد و کفشی که فروشنده داده بودو براش پوشوند
فروشنده: به نظر من یه سایز بزرگتر بگیرید که بتونه سال بعد بپوشه
تهیونگ: تا یه ماه این کفشرو میپوشه بعدش دوباره براش میخرم
تهیونگ: دوسش داری؟
کوک: اوهوم
تهیونگ: خب پس همینو میبریم
پرش مکانی داخل ماشین (آیم نات گشاددد)
تهیونگ به بادیگارد گفت که برسونتشون خونه
و کوک همچنان رفتارش سرد بود
که تهیونگ سر صحبتو باز کرد
تهیونگ: میخای چیزی برات بخرم؟
کوک: نه
تهیونگ: مطمئنی؟ ناراحتی
کوک: یکم خستم
- ۵۹
- ۱۴ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط